پیوند جادو ۱: p12

پیوند جادو پارت دوازدهم



اون اسم... فقط برای دراکو اشنا بود:
_«برای چی میپرسی؟»
فرد گفت:~«خب...برامون کلی ابمیوه خنک اورده!»
همه هجوم اوردن سمته جعبه و از سره تشنگی و خستگی برداشتنو خوردن.
دراکو همونجوری که داشت با حوله موهاش رو خشک میکرد ماتش برده بود نمیتونست ات رو درک کنه. توی ذهنش:(خدایا این دختره منو دست کم گرفته؟) سرش رو تکون داد.
_«جدی؟! شما ها جدی فکر نمیکنین این یه تله باشه؟ واسه مسموم کردنتون؟»
یکی گفت:«وا چرا باید اینکارو بکنه؟»
_«عقلتونو بکار بندازین، چرا خواهره پاتر باید جاش تو اسلیترین باشه؟! اینا همه کلکه! نقشست! اینم یاداوری کنم که اون در اصل باید گریفیندور میبود؟ میدونین که داداشش با مشکل داره خواهره دیوونشم مثل خودشه!»
فرد:«هی رفیق اروم باش فعلا که سالمیم بعدشم فکر نمیکنم دختر بدی باشه ها واسه اسلیترین بدرد بخوره چرا بیاد ما رو بکشه. اصلا جرأت نمیکنه»
دراکو گر گرفت:
_«مای فادر ویل هیر ابوت دیسس!(اینگیلیسیش ژذاب تر بود🤌🏻)»
و لباساشو پوشید و رفت.
دیدگاه ها (۰)

پیوند جادو ۱: p11

پیوند جادو۱: p10

پیوند جادو ۱: p9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط